جدول جو
جدول جو

معنی سده رشت - جستجوی لغت در جدول جو

سده رشت
(سِ دِهْ)
دهی است از دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت واقع در 4 هزارگزی جنوب باختری کوچصفهان یعنی راه شوسۀ رشت به لاهیجان و رشت و قزوین. هوای آن معتدل و مرطوب است و 1750 تن سکنه دارد. آب آن از سفیدرود تأمین میشود. محصول آنجا برنج و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ دَ)
کنایه از عالم ملکوت و جبروت است و آن مجرد بود از اجسام. (برهان) (انجمن آرا) ، کنایه از فلک اطلس است که آن را فلک اعلی و (آنندراج). فلک الافلاک خوانند. (برهان) (انجمن آرا). کنایه از فلک اطلس که از نقش و کواکب ساده است. (آنندراج) ، کنایه از عالم ناسوت است که محض خیال و نمایش باشد. (برهان) ، افلاک سبعه، کنایه از زمین. (آنندراج) :
بپرسیدشان کاندرین ساده دشت
چه دارید از افسانه ها سرگذشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
دست رشته. رشته بوسیلۀدست. آنچه بدست ریشته باشند نه با چرخ و دستگاه. (یادداشت مرحوم دهخدا) : مانک آچارهای بسیار و کرباسها از دست رشت زنان پارسا پیش آورد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 123) ، حاصل دست رشت. وجه دست رشت. (از یادداشت مرحوم دهخدا) : یا تاوان آرد من از باد بستان یا باد را ادب کن تا بار دیگرگرد دست رشت بیوه زنان نگردد. (مجالس سبعۀ مولوی)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 15هزارگزی شمال کوزران. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چاه تأمین می شود. راه آن در تابستان می توان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
به جا گذاشته شده، از قلم افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی
ناسزار، توهین، سخن بیهوده
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
تله ی از کار افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی